سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هجوم خاموش

خیلی از والدین می‌گویند اگر می‌شد پیش‌بینی کنیم که چه گروهی از بچه‌ها بیشتر احتمال دارد معتاد شوند،

می‌توانستیم با آنها برخورد موثرتری داشته باشیم. به‌طور کلی، عواملی را که بر مبنای آنها احتمال مصرف هر گونه

مواد مخدر پیش‌بینی می‌شود، به سه گروه تقسیم می‌کنند: خصوصیات فردی، عوامل خانوادگی و نفوذ گروه هم‌سالان.
در میان پسرها، آن دسته که از دوران کودکی کمبود اعتماد به نفس داشته‌اند، به سوی سیگار متمایل خواهند بود.

همچنین کودکانی که در کنترل شرایط گوناگون مهارت مناسب را کسب نکرده‌اند و بچه‌هایی که اصولا تمایل زیادی به انجام

رفتارهای پرخطر و هیجانی دارند و از کارهای خطرناک استقبال می‌کنند (از سرعت و رانندگی بی‌پروا تا دیگر رفتارهای مشابه)

احتمال اینکه به مواد گرایش یابنداز نوجوانی است که چنین خصوصیتی را ندارد (البته این قانون نیست و ما فقط احتمال را بررسی می‌کنیم).

درباره دخترها برعکس است. یعنی دخترهای نوجوانی که اعتماد به نفس بالایی دارند و موفق هستند، گرایش به سیگار می‌یابند چون

می‌خواهند خود را با مردان برابر بدانند.

در خانواده‌های پرمشکل که کودک از هفت سالگی با خانواده خود غریبه می‌شود، احتمال بیشتری دارد که کودک به مواد روی آورد.

برطرف کردن اختلافات زناشویی و ترک نزاع و نیز ترک مصرف مواد در والدین معتاد به سیگار یا دیگر مواد نیز می‌تواند بسیار کمک‌کننده و پیشگیرانه باشد.

در مورد فاکتور سوم یعنی نفوذ گروه هم‌سال، راه‌حلی برای والدین دارم. شما می‌توانید روی فاکتور خصوصیات فردی بچه‌ها،

مانور بیشتری بدهید. حتی در روابط آنها با دوستان و هم‌سالانشان نقش موثری داشته باشید.


نوشته شده در جمعه 89/12/20ساعت 5:12 عصر توسط ترنم نظرات ( ) |

از فـرمـایـشات حضـرت عـلی (ع )
اعتیاد و عادت بر انسان تسلط می یابد و دشوارترین سیاستها تغییر دادن عادتهاست.

تعـریـف اعتـیـاد :
اصطلاح اعتیاد به استفاده مکرر و زیاد از مواد مخدر و محرک و الکل اطلاق می گردد ، تا اندازه ای که فرد نسبت به آنها وابستگی شدید عاطفی و جسمی پیدا کند .

طبقه بندی مواد :
1- موادی که منشأ طبیعی دارند مانند تریاک و مشتقات آن و مشروبات الکلی
2- مواد شیمیایی که از منشأ اصلی خود منحرف شده اند مثل خواب آورها ، آرام بخشها و آمفتامین ها ،
3- موادی که زاییده تحقیقات آزمایشگاهی هستند مانند توهم زا ها مثل LSD

طبقه بندی دیگر بر اساس گروه بندیهای بالینی انجام شده است :
1)نئشه زاها مانند تریاک ، کوکائین
2) توهم زا ها مانند حشیش ، قارچها ، LSD
3) سکر آورها مانند الکل و حلالهای فرار
4) خواب آورهای مصنوعی ( سستی کننده ها ) نظیر باربیتوراتها ، هروئین
5) تحریک کننده ها ( محرکها ) : دخانیات ، قهوه و چای ، محرک جنسی : شیشه
چگونگی مصرف : معمولاً مواد مخدر را از راههای خوراکی تنفسی و یا تزریق ، مورد استفاده قرار می دهند که تزریق در رگ اثر ماده را سریعتر و شدید تر می سازد .

تعریف اعتـیـاد و وابـستـگی
اعتیاد از نظر (نورمن میلر) دارای سه ویژگی است :

1: مشغله ذهنی :
معتاد به سطح بالای دستیابی به موا مخدر نسبت داده می شود. روابط اجتماعی و شغل در جستجو برای مواد مخدر و پیامدهای مصرف این مواد به خطر می افتد.

2: بی ارادگی :
معتاد علیرغم پیامد های نامطلوب جدی به مصرف مواد مخدر ادامه می دهد و اغلب رابطه میان پیامدهای نامطلوب و مصرف مواد مخدر را نادیده می گیرد .

3: بازگشت :
در برابر پیامدهای نامطلوب معتادان مصرف مواد مخدر را قطع می کنند اما به تدریج به استفاده غیر طبیعی باز می گردند .

اعتیـاد :
بیماری اعتیاد یک بیماری وابستگی است که شخص( زن یا مرد) چیزی را از خارج از خود طلب می کند تا در فرار از واقعیت و غرق در خیالها و رویاهایش به مواد خود برسد و اعتیاد یک بیماری جسمی و روحی و روانی است و یک خلأ و کمبود است که در فرد ایجاد می شود و با مواد مخدر آنرا پر می کند و یک بیماری پیشرونده لاعلاج و کشنده است ( بهبود یافته )

اعتیـاد :
اعتیاد نیز بیماری مزمن و عود کننده است که توأم با اجبار درونی برای یافتن مواد و تغییرات سلولی، شیمیایی و مولکولی مغز است .( تولد دوباره )

اعتیـاد :
یک ناهنجاری فردی است که جسم ، فکر ، احساسات و عواطف ارزش ها ، روابط فردی و خانوادگی ، اجتماعی، معنوی را در بر می گیرد.
بسیار مهم است که با اعتیاد به عنوان بیماری ناخوشی مشکل و ناهنجاری اصلی بر خورد کنیم .

عـلل فـردی بـروز آسـیب در شـخص :
عشق در درونش نیست و احساس گناه دارد ، بیماریها و اختلالات جسمی و روانی، غرور کاذب ، کسب لذت ، افزایش توانایی جنسی ، لجبازی ، ازدواجهای ناموفق ، شرایط کار ، جلب توجه ، تنهایی ، مرگ یکی از عزیزان یا اعضاء خانواده

معـتاد کیـست ؟
معتاد کسی است که اشتباهی را هزار بارتکرار می کند، اما همیشه انتظار دارد که نتیجه قبلی تکرار نشود .
معتاد شخص وابسته ای است که زندگیش را مصرف مخدر و یا هر گونه ماده ای از خارج اداره می کند .
در فرد مصرف کننده مواد مخدر به مرور اختیار مصرف مواد از دست خارج می شود.
معتاد به عبارتی زندگی می کند تا مصرف کند و مصرف می کند تا زندگی کند.

معـتـاد :
زن یا مردی است که گرایش به مواد مخدر دارد و مبتلا به یک بیماری صعب العلاج جسمی و روحی و روانی است ، که در ابتدا روح و روان او دچار بیماری می گردد و در نهایت منجر به مصرف مواد مخدر می شود. ( مجله صابرین جاجرود )


نوشته شده در پنج شنبه 89/11/28ساعت 11:16 عصر توسط ترنم نظرات ( ) |

 شما با دانستن عواملی که فرد را در معرض خطر اعتیاد قرار می دهد ، می توانید افراد در معرض خطر را شناسایی کنید

و برای پیش گیری از ابتلای آنان به اعتیاد ، اقدامات لازم را به عمل آورید . این عوامل می توانند موجب اعتیاد فرد شوند

و یا افرادی را که قبلاً معتاد بوده اند و درحال حاضر ترک کرده اند مجدداً به سمت اعتیاد سوق دهند .

 

 1- عوامل که مربوط به خود فرد است
·  کمبود اعتماد به نفس: مانند فردی که در مقابل درخواست دوستانش برای کشیدن حشیش حرأت مخالفت ندارد .

 

·  تمایل به اعمال زشت و خلاف: کسی که مرتب دزدی می کند یا دوست دارد به دیگران آسیب برساند

یا دعوا راه بیاندارد ممکن است به اعمال خلاف دیگری مثل مصرف مواد نیز تن بدهد .

 

·   ناراحتی روانی : مثل کسی که ناراحتی اعصاب دارد و برای کاهش افسردگی خود به جای مراجعه

به پزشک مصرف مواد را شروع می کند .

 

·  درد یا بیماری جسمی مزمن : مانند فرد مسنی که دچار پادرد است یا کودکی که گوش درد دارد و

به جای درمان توسط پزشک ، خود فرد یا خانواده او به اشتباه از تریاک استفاده می کنند .

 

·   نظر مثبت نسبت به مواد : مثلاً نوجوانی که فکر می کند مصرف مواد نشانه برگی و احترام است .

 

·   داشتن زمینه ارثی :فردی که یکی از اعضای خانواده یا بستگانش معتاد باشد ، احتمال اعتیادش بیشتر است .

 

·   مورد خشونت قرار گرفتن : مانند پسر نوجوانی که مرتب از پدرش کتک می خورد وبه همین دلیل بیشتر اوقات غصه دار و ناراحت است .

 

·   وضعیت بد تحصیلی :دانش آموزی که نمی تواند به خوبی همکلاسان خود درس بخواند

و یا مدرسه را رها می کند احتمال دارد به مصرف مواد آلوده شود.

 

2- عواملی که به خانواده ‌فرد مربوط است :
·  مصرف مواد توسط اعضای دیگرخانواده: مانند فردی که پدر یا برادرش در حضور او تریاک می کشند .

 

·   رها کردن فرزند به حال خود : مانند کسی که فاقد پدر یا مادر است ویا پدر و مادر به نیازهای او

توجهی ندارند و مراقب اعمال و رفتارش نیستند ، یا فردی که والدینش اورا به دلیل اعمال و رفتار نا پسند ترد کرده اند .

 

·  تشنج و درگیری در خانواده :مثل فردی که به علت در گیری های مکررمیان والدینش همیشه تحت فشار است . 

 

·  عوامل فردی ، خانوادگی و محیطی خاصی می توانند فرد را در معرض خطر اعتیاد قراردهند.

هرچه تعداد این عوامل در هر فرد بیشتر باشد، احتمال ابتلاء بیش  می شود.

 

 عوامل فردی ، خانوادگی و محیطی خاصی می توانند فرد را در معرض خطر اعتیاد قراردهند.

هرچه تعداد این عوامل در هر فرد بیشتر باشد، احتمال ابتلاء بیش  می شود.
 
3- عواملی که به اطرافیان و محیط فرد مربوط است :
·   دوستان معتاد : دوستان یا اطرافیان معتاد با تشویق فرد به مصرف مواد اورا در معرض خطر مصرف قرار می دهند .

 

·    طرد شدن از طرف معلّمان، دوستان ، بستگان : کسی که دوستان زیادی ندارد و یا اطرافیان حاضر به پذیرش او نیستند

احساس تنهایی می کند ودر مواقع نیاز از راهنمایی و حمایت دیگران برخوردار نمی شود .

 

·   مهاجرت : تغییر محل زندگی از روستایی به روستای دیگر یا از روستا به شهر یا از شهری به شهر دیگر باعث می شود

که فرد با محیط ، مشکلات و شرایط جدیدی روبرو شود که با آن بیگانه است ،در حالی که حمایتهای قبلی خانواده

و آشنایان خود را نیز از دست داده است .چنین فردی اگر توانایی حل مشکلات جدید را نداشته باشد ممکن است

دچار ناراحتی اعصاب شود و یا از افراد معتاد برای حل مشکلاتش کمک بگیرد

 

·   دسترسی اسان به مواد : در روستا ها یا محله هایی که مواد ارزان ، آسان و فراوان یافت می شود

احتمال مصرف مواد توسط نوجوانان و جوانان بیشتر است .

 

·   فشار های ناشی از محیط :خشک سالی ، زلزله ، و به طور کلی هر مشکلی که باعث اشکال در تأمیت مایحتاج زندگی فرد شود

اورا در معرض خطر قرار می دهد .


نوشته شده در جمعه 89/11/22ساعت 2:47 عصر توسط ترنم نظرات ( ) |

اعتیاد چیست ؟
اعتیاد را نوعی بیماری روانی تکرار شونده می دانند که فرد معتاد علی رغم تمام عوارض مصرف داروی مخدر ، آن را ابتیاع و بدون اراده مصرف می کند . در اینکه آیا باید اعتیاد را یک بیماری دانست یا یک جرم و به تبع آن ، فرد معتاد را بیمار تلقی کرد یا مجرم ، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد . در هر حال ، ذکر این نکته ضروری است که با این تعریف از اعتیاد ، بسیاری از رفتارهای افراد طبیعی بشر نیز که در آنها تکرار وجود دارد ، به عنوان اعتیاد و در ذیل همین عنوان طبقه بندی شده اند . برخی محققان معتقدند که اعتیاد یک واژه حقوقی است و در علوم پزشکی نباید از این واژه استفاده کرد و به جای آن واژه وابستگی و وابستگی داروئی را پیشنهاد کرده اند .

در این نوشته ما از لفظ اعتیاد به خاطر آشنا تر بودن آن استفاده کرده ایم و هر جا که نامی از داروی مخدر آمده است ، منظور تمامی داروهای مخدر و از جمله سیگار (نیکوتین ) می باشد . برای شروع بحث و به منظور کمک به فهم مطالب بعدی ، در این مقدمه ابتدا مباحثی از علوم پایه اعصاب و نحوه عملکرد داروهای مخدر در مغز را می آوریم و سپس به طور اختصاصی در هر قسمت در مورد یکی از داروهای مخدر مطالب بیشتری را عرضه خواهیم داشت .

ساختمان دستگاه عصبی انسان
دستگاه عصبی در انسان مسئول کنترل ، هماهنگی و تنظیم فعالیت تقریباً تمام اندام های بدن است. این دستگاه از تعداد زیادی سلول ساخته شده است که به نام نورون ( سلول اصلی دستگاه عصبی ) و نوروگلیا ( سلول پشتیبان دستگاه عصبی ) شناخته شده اند .
سلول های عصبی در اطراف خود دارای زوائدی هستند که به نام اکسون ( زائده بلندتر و اصلی ) و یا دندریت ( زوائد کوتاه تر ) مشهور هستند . معمولاً سلول های عصبی توسط این زوائد با هم ارتباط برقرار می کنند .

سازمان بندی کلی دستگاه عصبی در انسان
به طور کلی دستگاه عصبی در انسان از دو بخش اصلی دستگاه عصبی محیطی و دستگاه عصبی مرکزی تشکیل شده است . دستگاه عصبی محیطی شامل رشته ها و عقده های عصبی مختلفی است که در نقاط مختلف بدن قرار دارند و کار انتقال دستورات مختلف را از مغز و نخاع به سمت دیگر نواحی بدن بر عهده دارند . این رشته ها و عقده ها در صورت آسیب دوباره بهبود می یابند .
دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز ( به طور کلی ) و نخاع شوکی است که کار کنترل سایر اندام ها را بر عهده دارند و در داخل استخوان های محافظ مانند جمجمه و ستون مهره ها قرار دارند . این اندام ها در صورت تخریب توانائی بازسازی کمی دارند و عوارض ناشی از تخریب آنها معمولاً تا پایان عمر ادامه دارد . در شمای ظاهری این دو قسمت به دو رنگ دیده می شوند . قسمت سفید یا ماده سفید و قسمت خاکستری یا ماده خاکستری که در نخاع ، ماده سفید در بیرون و ماده خاکستری در درون قرار دارد و در مورد مغز این مسئله برعکس است . در درون ماده سفید مغز به طور پراکنده دسته جات نورون ها وجود دارند که هسته نامیده می شوند .

مغز-مخ-قشر مخ
مغز از نظر تشریحی به قسمتی از دستگاه عصبی گفته می شود که در داخل جمجمه قرار دارد و توسط آن محافظت می شود . این قسمت شامل بخش های مختلفی است . این بخش ها شامل : ساقه مغز ( بصل النخاع ، پل مغزی و مغز میانی ) ، دیانسفال و تلانسفال است . از نظر مراکز درگیر در اعتیاد ، برخی هسته های موجود در ساقه مغز و همچنین برخی هسته های موجود در تلانسفال از اهمیت بیشتری برخوردار هستند .
مخ از نظر تشریحی به قسمتی از مغز گفته می شود که شامل دیانسفال و تلانسفال است . در این قسمت از مغز دو بخش اصلی سفید و خاکستری وجود دارند که بخش خاکستری را به طور کلی قشر مخ می نامند و بخش سفید هم هسته های متعددی وجود دارند که درزمینه اعتیاد دارای اهمیت هستند .

نخاع شوکی
این قسمت از دستگاه عصبی مرکزی در داخل ستون مهره ها قرار دارد و توسط آن محافظت می شود . نورون های موجود در نخاع از یک طرف پیام ها را از اعضا و جوارح به مغز و از طرف دیگر دستورات را از مغز به اعضا می رسانند . در این قسمت از دستگاه عصبی مرکزی سازوکارهای متعددی برای تعدیل پیام های ورودی و دستورات خارجی وجود دارد . قطع نخاع به معنای از دست دادن قدرت کنترل بر نواحی زیر قطع است ( فلج نخاعی ) .
ارتباط سلولی در دستگاه عصبی – سیناپس در دستگاه عصبی بین سلول های مختلف ارتباطات وسیعی وجود دارد ( گاه تا 100000 ارتباط ) . این ارتباطات معمولاً بین اکسون یک نورون با دندریت ، اکسون و یا دیگر قسمت های نورون دیگر است . این ارتباط را سیناپس می نامند. سیناپس های موجود در دستگاه عصبی انسان عموماً از نوعی است که واسطه ارتباط ، یک ماده شیمیائی است و به همین دلیل آن را سیناپس شیمیائی می نامند .

نوروترانسمیترها ( میانجی های شیمیائی –عصبی ) و گیرنده های آنها
همانطور که در بالا اشاره شد ، نورو ترانسمیتر به یک ماده ی شیمیائی گفته می شود که از یک نورون ترشح شده و به نورون بعدی رسیده و پیام نورون اول را به نورون دوم منتقل می کند . این پیام ممکن است باعث کاهش (مهار ) و یا افزایش فعالیت نورون دوم شود (تحریک) . گاهی ممکن است از یک نورون بیش از یک نوروترانسمیتر ترشح شود که در این صورت این مواد کار همدیگر را تعدیل می کنند . نوروترانسمیتر ها با اثر بر پروتئین های ویژه ای که بر روی نورون ها وجود دارند و گیرنده ی نوروترانسمیتری نامیده می شوند کار خود را انجام می دهند برای برخی از نوروترانسمیترها چند نوع مختلف گیرنده وجود دارد .
همچنین برخی از مواد موجود در طبیعت مانند ( نیکوتین و مورفین ) می توانند بر گیرنده های موجود بر نورون های بدن انسان و یا سایر موجودات زنده ، اثر کنند. مهمترین نوروترانسمیترهای دخیل در امر اعتیاد عبارتند از : دوپامین ، سروتونین ، استیل کولین ، انکفالین ها ، اندورفین ها ، دینورفین ها ، گابا و گلو تامات . گابا یک نوروترانسمیتر همیشه مهاری و گلوتامات یک نوروترانسمیتر همیشه تحریکی است . نورون ها را بر اساس نوروترانسمیتر ترشحی نامگذاری می کنند ( نورون دوپامینی ، نورون سروتونینی ... )

مدار پاداش در مغز و نقش دستگاه حاشیه ای (لیمبیک)
دستگاه حاشیه ای یا لیمبیک به قسمت هائی از مغز اطلاق می شود که در ارتباط با اعمالی هستند که به بقای فرد یا گونه فرد مربوط است . به عنوان مثال این دستگاه با رفتارهائی مثل خوردن غذا ، آشامیدن آب ، تولید مثل و نگهداری از بچه ها ، ترس از محیط های غیر طبیعی و امثال آن ارتباط دارد . این بخش از مغز هم دارای قدرت یادگیری و حافظه بسیار زیادی است که می تواند حوادث و وقایع و نیز جایگاه های خطر یا محل غذا را به خاطر سپرده و از این را باعث افزایش احتمال بروز آن رفتار مشخص و در حیوان یا انسان شود . یکی از بخش های دستگاه لیمبیک ، مداری است که به آن مدار پاداش گویند . هر مدار از یک هسته شروع و یک یا چند هسته هدف ( محلی که اکسون نورون های موجود در هسته شروع به آن جا می رسند و پیام خود را به آن جا می رسانند ) تشکیل شده است . یک نکته در مورد دستگاه عصبی مهم است و آن اینکه هیچگاه در دستگاه عصبی ارتباط یک طرفه نیست و از هسته های هدف هم مسیر های بازگشت به سوی هسته شروع وجود دارند . مدار پاداش در مغز میانی به نام تگمنتوم شکمی شروع می شود . نورون های موجود در این هسته بسیار متنوع هستند . برخی از این نورون ها گابا ترشح می کنند و فقط در داخل تگمنتوم شکمی هستند(نورون های واسطه ) . برخی دیگر گلوتامات ترشح می کنند و از قشر مخ به این هسته می رسند . برخی دیگر گابا ترشح می کنند و از هسته دیگری به نام هسته آکومبانس به تگمنتوم شکمی می آیند . دسته مهم نورون های این هسته ، نورون های دوپامینی هستند که از این هسته به هسته های هدف که شامل هسته آکومبانس ، آمیگدال ( جسم بادامی ) ، هیپوکمپ و همچنین به قشر مخ می روند . هر گاه یک ماده مخدر مصرف شود ، فعالیت های نورون های دوپامینی موجود در تگمنتوم شکمی زیاد می شود . این افزایش فعالیت باعث ترشح ( رهاشدن) بیش از حد دوپامین در هسته های هدف می شود ، در هسته آکومبانس ، این افزایش به معنای افزایش احساس لذت و افزایش حرکات می باشد . در آمیگدال این مسئله به معنای خوشایند شدن آن کار است . در هیپوکمپ افزایش دوپامین به یادگیری آسان کمک کرده و باعث می شود تا خاطره خوبی از آن کار در مغز باقی بماند . در قشر مخ افزایش دوپامین می تواند به معنای کاهش اضطراب و پریشانی خاطر باشد . هرگاه که این قسمت از مغز فعال می شود ، در فرد احساس لذتی ایجاد می شود که فرد را تشویق به انجام مجدد آن کار را می کند .

نحوه فعال شدن مدار پاداش با داورهای مخدر مختلف
داروهای مخدر مختلف به انحاء مختلفی باعث افزایش دوپامین در مدار پاداش می شوند . مورفین ، تریاک ، هروئین ، کدئین و متادون با مهار نورون های واسطه گابا در تگمنتوم شکمی باعث افزایش فعالیت نورون های دوپامین موجود در این هسته می شوند . نیکوتین (سیگار)با اثر بر نورون های دوپامینی موجود در تگمنتوم شکمی و یا با اثر بر انتهای آکسونی این نورون ها در هسته آکومبانس باعث افزایش فعالیت این نورون ها و در نتیجه القاء اثرات پاداشی می شود . کوکائین با اثر بر مولکول های پروتئینی که مسئول باز جذب دوپامین در هسته آکومبانس و دیگر هسته های هدف هستند و با مهار آنها کار خود را انجام می دهند . بدترین شکل عملکرد در بین داروهای مخدر مربوط به آمفتامین و مشتقات آن یعنی مت-آمفتامین و اکستازی است .
این داروها پایانه های دوپامینی را تحریک کرده و باعث رها شدن شدید دوپامین می شوند . این عمل در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه می تواند به انهدام کامل این نورون ها منجر شود .
مسئله ای که در اینجا باید به آن اشاره شود ، این است که مدار پاداش برای کارهای طبیعی انسان و یا در کل موجود زنده خلق شده است و همه ما ممکن است تجربه مربوط به احساس خوش غذا خوردن غذا پس از یک دوره گرسنگی را داشته باشیم . همچنین یکی از بزرگترین لذت ها ، لذت مربوط به نگهداری از فرزند است . اما نکته مهم این است که به نظر می رسد که داروهای مخدر مسیر پاداش را تحت کنترل خود در آورده و فرد را در جهت داروی مخدر قرار می دهند .
پاسخ به این سوال که چرا فرد مانند برده ای تحت کنترل ماده مخدر در می آید بسیار آسان است . گفتیم که ماده مخدر و کارهای طبیعی هر دو باعث افزایش فعالیت مدار پاداش از طریق افزایش رها شدن دوپامین می شوند اما آزمایش ها نشان داده است که بین ماده مخدر و موارد طبیعی در میزان تحریک رها شدن دوپامین اختلاف زیادی وجود دارد . در بهترین حالات میزان رها شدن دوپامین در اثر یک تحریک طبیعی تنها35%میزان اولیه است ، اما این میزان برای یک داروی مخدر در حدود 1000% است . یعنی یک داروی مخدر احساس لذتی به مراتب بیشتر از هر کار طبیعی در مغز القاء می کند . به همین دلیل مغز فرد به داروی مخدر جواب بسیار قوی تری داده و آن را بر هر محرک طبیعی ( از جمله زن ، فرزند ، غذا و ... ) ترجیح خواهد داد.
اینکه چرا یک فرد در جامعه انسانی به مصرف مواد مخدر روی می آورد از مهمترین سوال هائی است که ذهن محققین را به خود مشغول کرده است . داروهای مخدر اساساً به دو دلیل عمده مصرف می شوند . اول برای کسب لذت و دوم برای کاهش فشارهای روانی مختلف (استرس ) . آزمایش های انسانی و حیوانی نشان داده اند که در جامعه افرادی وجود دارند که با تحریکات طبیعی احساس لذت نمی کنند . این افراد در تعداد عملکرد گیرنده های دوپامینی در مغز خود دچار مشکل هستند . یعنی یا تعداد گیرنده های دوپامینی آنها کم است فلذا با مقادیر دوپامینی که در مغز در اثر یک محرک طبیعی رها می شود اغناء نمی شوند یا اینکه گیرنده های دوپامینی این افراد در مقابل دوپامین عکس العمل طبیعی ندارند . بنابراین ، این افراد به دنبال محرک های قوی تر هستند تا با آن خود را اغناء کنند . از سوی دیگر مطالعات فراوان نشان داده اند که وجود استرس های روزانه می تواند نورون های دوپامینی فرد را در حالتی شبیه فرد معتاد قرار دهد ( فعالیت نورون های دوپامینی در مغز این افراد بسیار شبیه فعالیت نورون های افراد معتاد است ) . به همین دلیل این افراد اگر در معرض داروی مخدر قرار گیرند به شدت به آن پاسخ مثبت داده و از آن استفاده خواهند کرد


نوشته شده در چهارشنبه 89/11/13ساعت 9:41 عصر توسط ترنم نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin